دانلود مقاله فارسی

ماریانا هم اریکسن باستان شناس دانشگاه اسلو ، نروژ است. او به تازگی موفق به دریافت جایزه تحرک از شورای تحقیقات نروژ / ماری Skłodowska - کوری اقدام ، و

کارهایی که باید در طول دکترا انجام شود - مقالات را در کنار هم منتشر کنید

ماریانا هم اریکسن باستان شناس دانشگاه اسلو ، نروژ است. او به تازگی موفق به دریافت جایزه تحرک از شورای تحقیقات نروژ / ماری Skłodowska - کوری اقدام ، و با شور و هیجان در حال برنامه ریزی انتقال خود به کمبریج ، انگلستان ، به مدت دو سال است. ماریانا دکتری خود را در مدت کوتاهی از سه سال به پایان رساند و ضمن نگارش پایان نامه دکترای خود ، تعداد کمی مقاله نوشت و منتشر کرد. در این پست ، وی توضیح می دهد که چرا این یک استراتژی مفید برای افرادی است که "کتاب بزرگ" را می نویسند. ماریان را می توان در uio.academia.edu/MarianneHemEriksen و www.mariannehemeriksen.com یافت .

صادقانه بگویم ، این کاملاً تصادفی بود که من هنگام نوشتن پایان نامه به انتشار مقالاتی پایان دادم. اینگونه شروع شد: من دوره آموزش دکتری عالی نوردیک را برای داوطلبان باستان شناسی به نام گفت و گوها با گذشته گذراندم . به عنوان یک الزام ، کلیه داوطلبان دکتری که در این دوره شرکت می کنند در این دوره از مدارس شرکت می کنند و بر اساس تحقیقات مداوم خود ، مقالات را تهیه می کنند.

من چند ماه در دوره دکترا شرکت کردم که اتفاقاً یکی از کنفرانس ها سردبیر یک مجله معتبر باستان شناسی بود. مقاله من به شکلی خشن بود - من فقط چهار یا پنج ماه با دکترای خود کار کرده بودم - اما حاوی هسته اصلی ایده های اولیه است که به مجموعه اصلی یافته های دکتری من تبدیل می شود.

من لحظه ای که این استاد خاص من را کنار می گذارد ، هرگز فراموش نمی کنم و کیف پول و کیف کارت ویزیت را از آن جدا کردم. در حالی که کارت خود را بیرون می کشید ، او به مواردی گفت: - می دانید ، من واقعاً از مقاله شما لذت بردم ، و فکر می کنم شما باید در مورد انتشار آن به عنوان مقاله فکر کنید.

یک نشریه؟  - پیشنهادی که نمی توانید رد کنید.
یک نشریه؟ این پیشنهادی است که نمی توانید از آن امتناع کنید.

قبل از آن لحظه حتی به من امکان انتشار مقاله در هنگام نوشتن پایان نامه را هم زده نشده بود. با این حال ، من سردبیر را به قول او ، با استفاده از ماه های تابستان بعدی برای بدست آوردن اولین تلاش برای یک مقاله ژورنالی ، که بلافاصله پس از اجرای آن به سرپرستی خود ارسال کردم ، بلافاصله ارسال کردم.

به طور طبیعی ، این یک نبرد سربالایی از آنجا بود. احتمالا، ویرایشگر بود واقعا انتظار نمی رود یک مقاله کاملا تا به زودی. می توانم تصور كنم كه هیئت تحریریه با دانستن اینکه من یک پژوهشگر شغلی خیلی زود هستم ، به من اتاق جادوگری داد . در هر صورت ، مقاله به بررسی نظری می پردازد. من هنوز فکر می کنم در مورد برخی از نظرات داوران در مورد آن مقاله. با این حال ، پس از کار سخت و بازنگری های سخت ، من توانستم این قطعه خاص را در سال دوم دکترا منتشر کنم.

و به صورت گذشته نگر ، ممکن است این مهمترین کاری باشد که من در دوره دکترا انجام دادم. انتشار آن باعث افزایش اعتماد به نفس می شود که می تواند در سفر طولانی مدت و تنهایی مقاله نویسی بسیار مورد نیاز باشد. اشاره ای به مبالغ گسترده ای که از این تجربه آموخته ام و پاداش های افزایشی نیستم.

دو سال گفتن "بله"

واقعاً ، انتشارات از همان اصلي كه من براي هر جنبه ديگر از تحقيقات دكتراي خود استفاده كردم ، سرچشمه گرفت: بله به همه فرصت ها بگو .

البته ، این توصیه ای بسیار خطرناک است. شما باید محدودیت های خودتان را بدانید ، و نقاط قوت و ضعف خود را در کجا قرار دهید تا بتوانید از این توصیه استفاده کنید. همچنین شما باید بتوانید بین یک فرصت واقعی و کلاهبرداری / سوء استفاده تفاوت قائل شوید.

با این حال ، برای دو سال اول دکتری ام ، سعی کردم به هر فرصتی واقعی که بوجود آمد گفت بله باشد. این بدان معناست که من یک کنفرانس بین المللی را برپا کردم ، براساس مراحل کنفرانس ، یک پیشنهاد کتاب را نوشتم و ارسال کردم ، اولین ویراستار این کتاب بود ، به تعدادی کنفرانس ملی و بین المللی رفتم ، جلسات سازماندهی کردم ، در یک مجموعه تلویزیونی باستان شناسی و غیره شرکت کردم. ، و غیره….

... و یک سال گفتن نه

نه ، دکتر شماره 
این شماره دکتر است

و البته نکته مهم گفتن بله نیز یادگیری چگونگی گفتن نیست.

سال پایانی ، من هر چیز غیر ضروری را برای حک کردن وقت و مکان برای به پایان رساندن نوشتن قطع کردم. در نتیجه من گفتم "نه". و بعد از اتمام دوره دکترا ، من درباره آنچه می گویم بله ، بیشتر انتخاب می کنم ، زیرا پایه ای از تجربه را بدست آورده ام و می توانم از پس آن برآمدم که در هر قطار عبوری پرش نکنم. من بیشتر در مورد آنچه من خوب در و آنچه که من در بدبو، چه ارزش انجام و نه کم، آنچه من می دانم لذت بردن از انجام.

من واقعاً از این پست وبلاگ اخیر در مورد ایجاد "کمیته خیرین" ، مجموعه ای از مشاوران معتبر قدردانی کردم که می توانند به شما در تصمیم گیری در مورد فرصتهایی که باید دنبال کنید و کدام یک از آنها را باید رد کنید ، قدردانی کنم .

 مزایای افزایشی

درنهایت ، من پنج مقاله در کنار دکترا نوشتم که سه مقاله از آنها را منتشر کردم. (یکی هنوز تقریباً سه سال پس از ارسال (!) در مطبوعات است ، و دیگری هنوز هم در کشو به شکل پیش نویس است ، منتظر است که دوباره احیا شود).

از مهمترین درسی که آموختم اینها بود:

چگونه با انتقاد کنار بیاییم
بررسی همکار چگونه است
نحوه تغییر ساختار متن از ابتدا
چگونه به گزارشات داور پاسخ دهیم
نحوه نوشتن استراتژیک است: من سعی کردم درمورد برنامه ریزی های بعدی بنویسم ، فقط درمورد موضوعاتی که برای دکترا قابل توجه است ، بنویسم که در آن می توانم از متنها به عنوان فصلها ، پاراگرافها یا "تکه های" پایان نامه استفاده مجدد کنم.
و مزایای افزایشی اینها بود:

دید پروژه من
فرصت های جدید برای انتشار
دعوت به کنفرانس ها و کارگاه های آموزشی (هنوز هم ادامه دارد!)
بررسی کیفیت تحقیق من قبل از ارائه دکتری
یادگیری نحوه ارائه و تقویت استدلالهای من
درنهایت ، سابقه انتشار من واجد شرایط دریافت اسناد و مدارک پست شد
 تحقق امتیاز

من اولین کسی خواهم بود که تصدیق کنم که این استراتژی برای همه آسان نخواهد بود. چندین فاکتور ساختاری وجود دارد که این امر را ممکن می سازد: با آمدن از اسکاندیناوی ، در دانشجویان دکترا امتیاز قابل توجهی وجود دارد که جزء دانشجویان محسوب نمی شوند بلکه بعنوان بخشی از کارمندان استخدام می شوند. این نه تنها به طور متوسط ​​، حقوق مناسب و معقول ، بلکه شکل های دیگری از حمایت مادی و غیرمادی ، به عنوان مثال پشتیبانی اداری ، امکانات مالی ، و من استدلال می کنم ، مزایای روانشناسی است ، بدانید که شما برای انجام تحقیقات دکتری خود استخدام شده اید.

علاوه بر این ، موسسه من به داوطلبان دکتری اجازه می دهد تا در پایان نامه خود از مطالب منتشر شده در نشریات خود استفاده کنند. دانشگاه های مختلف برای این امر قوانین مختلفی دارند ، بنابراین اطمینان حاصل کنید که آیا دانشگاه شما به شما اجازه می دهد از این طریق سرقت ادبی کنید. (من یک بار با یک دانشجوی دکترا از یک موسسه انگلستان روبرو شدم که اجازه انتشار هیچ چیزی در رابطه با دکترا را نداد ، اما انتظار می رفت مقالات خود را در کنار دکترا منتشر کند. او احساس می کرد که نسبت به این کار احساس ناراحتی می کند.)

با این وجود ، امتیاز همچنین می تواند یک کوسن راحتی باشد - عدم انگیزه برای کار سخت و تعیین اهداف جسورانه.

 راندن

نهایتا انجام دکترا برای من به هر حال درباره شور و شوق واقعی است. من فکر می کنم انجام چنین پروژه ای بدون علاقه زیاد به موضوع و همچنین یافتن لذت در کارهایی که انجام می دهید تقریبا غیرممکن است.

گفتن بله به همه فرصت ها این است که جرات جابجایی در خارج از محدوده راحتی را داشته باشید ، خود را به چالش بکشید و شانس خود را بدست آورید.

همه چیز موفق نخواهد شد. ممکن است مقاله شما رد شود مقاله کنفرانس شما ممکن است شلوغ باشد. با این حال ، کسانی که به هیچ وجه شانس ندارند مطمئناً به جایی نخواهند رسید.

پس از همه ، چه چیزی برای از دست دادن دارید؟

 

 

این را به اشتراک بگذارید:

+ نوشته شده در  سه شنبه 19 آذر 1398ساعت 4:05  توسط خانم یزدانی